به گزارش آناژورنال، علامه مجلسی در جلد سیزدهم بحارالانوار (بخش مهدویت) به نقل از منابع معتبر، ماجرای دیدار یک پیرمرد اهل قم با حضرت صاحبالزمان(عج) را روایت کرده است؛ داستانی که از جستجوی طولانیمدت برای کشف حقیقت آغاز میشود و در حرم مکه مکرمه به نقطهای الهامبخش میرسد.
بر اساس نقل احمد بن علی رازی از محمد بن علی و او از محمد ابن احمد بن خلف، روزی در مسجد عباسیه شهر فسطاط مصر، نگاه وی به پیرمردی افتاد که با اخلاص فراوان در حال عبادت بود. پس از نماز و صرف ناهار، پیرمرد خود را «محمد بن عبیدالله قمی» معرفی کرد و گفت که سالها پیش برای یافتن حق، راهی سفرهای طولانی شده و ۲۰ سال از عمرش را در مکه و مدینه گذرانده است.
خواب در مقام ابراهیم و دیدار جوان ناشناس
او روایت میکند که در سال ۲۹۳ هجری قمری، پس از طواف خانه خدا و نماز در مقام ابراهیم، در همانجا به خواب رفت. در عالم رؤیا صدای دعایی روحبخش شنید که هرگز مانند آن را نشنیده بود. با جستجو، جوانی گندمگون را دید که مشغول قرائت قرآن و دعا بود. پس از پایان نماز، جوان به سعی صفا و مروه رفت و پیرمرد نیز در پی او روانه شد.
احساس حضور حضرت حجت(عج)
پیرمرد در دل خود حدس زد که این جوان همان حضرت صاحبالزمان(عج) است. اما پس از پایان سعی، وقتی جوان به سوی درهای روان شد، ناگهان مردی بلندقد و سیهچرده سد راهش شد و با صدایی رعدآسا نامش را صدا زد و پرسید: «چه میخواهی؟»
پیرمرد که از هیبت صدا به لرزه افتاده بود، در همانجا ایستاد. در این لحظه، جوان گندمگون که او را به حضرت حجت(عج) شبیه میدانست، از نظرش ناپدید شد.
حسرتی که ماندگار شد
او سالها بعد با حسرت از این لحظه یاد میکرد و خود را ملامت مینمود که چرا از صدای مرد سیهچرده ترسید و جرات نکرد تا پایان راه، در پی محبوب خویش برود.
این روایت کهن، در میان دوستداران و منتظران امام عصر(عج) به عنوان یکی از ماجراهای الهامبخش رویت حضرت شناخته میشود و همچنان در محافل مذهبی نقل میشود.
سؤالات متداول:
ماجرای دیدار پیرمرد قمی با امام زمان(عج) چه بود؟
در بحارالانوار آمده که پیرمردی اهل قم پس از سالها جستجوی حقیقت، در طواف خانه خدا جوانی گندمگون را دید که او را حضرت صاحبالزمان(عج) پنداشت.
چرا پیرمرد نتوانست حضرت را دنبال کند؟
به دلیل برخورد ناگهانی با مردی سیهچرده و صدایی مهیب که راه را بست، پیرمرد از ترس ایستاد و حضرت از نظرش ناپدید شد.
این روایت در کدام منبع آمده است؟
این داستان در جلد سیزدهم بحارالانوار، بخش مهدویت، به نقل از احمد بن علی رازی و محمد ابن احمد بن خلف آمده است.
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها