به گزارش رسانه تحلیلی خبری آناژورنال ابراهیم تهامی، مهاجم خوشتکنیک و فراموشنشدنی فوتبال ایران، حالا ۲۴ سال است که در سکوت خانهنشین شده؛ دور از هیاهوی فوتبال، بیهیچ سهم و جایگاهی در ساختار ورزش استان خوزستان.
او از مسئولانی گلایه دارد که روزگاری نام او را پرچم فوتبال جنوب میدانستند و حالا حتی در سختترین روزهای زندگیاش هم سراغی از او نمیگیرند.
جدیدترین اخبار ورزشی را در آناژورنال بخوانید.
تهامی میگوید: «وصیت کردهام هیچ مسئولی به ختمم نیاید. عزای بعد از مرگ چه دردی از من دوا میکند؟»
روایتی تلخ از یک قهرمان بی نصیب
در تاریخ فوتبال ایران، کمتر کسی را میتوان یافت که نامش با تعصب، غیرت، و وفاداری گره خورده باشد و با این حال در سالهای پایانی عمرش، چنین مظلومانه از خاطرها پاک شود.
ابراهیم تهامی، ستاره سابق تیم ملی، بازیکنی که در دیدار تاریخی ایران و استرالیا در ملبورن یکی از مهرههای کلیدی تیم صعودکننده به جام جهانی ۱۹۹۸ بود، امروز در گوشهای از خانهاش در آبادان به گذشتهای میاندیشد که برایش تنها اندوه بر جا گذاشته است.
او از سالها تلاش در تیمهای خوزستانی، از پیشنهادهای رد شده به خاطر تعصب به فوتبال جنوب، از همسر بیماری که دو بار به کما رفته، و از مسئولانی میگوید که نه تنها حمایتی نکردند، بلکه با یک امضا، بیمه و حقوق ناچیز او را هم قطع کردند.
وقتی فوتبال از چهرههایش عبور میکند
تهامی با گلایهای تلخ میگوید:
«۲۴ سال است در خانه نشستهام. گاهی به آژانس دوست قدیمیام سر میزدم، اما امروز حتی آن بازار هم خوابیده. هیچکس حتی سراغم را هم نمیگیرد. اگر بمیرم، گفتهام فقط خانوادهام در مراسمم باشند. هیچ مسئول دولتی را نمیپذیرم. نه دسته گلشان را، نه حرفهای تسلیتشان را.»
شاید در نگاه نخست، این جملات احساسی و گاه تند به نظر برسند، اما وقتی زندگی او را مرور کنیم، این تلخی رنگی از حقیقت تلخ دارد؛ حقیقتی که در آن، قدردانی از قهرمانان ملی در زنده بودنشان گم شده و تازه پس از درگذشت آنان، مسئولان با لباس مشکی و دستهگل به مراسم ختم میرسند.
از دعوتهای بزرگ تا انتخابی پرهزینه
یکی از بخشهای مهم این گفتوگو، اعتراف صادقانه تهامی به رد پیشنهادات مالی و حرفهای جذاب از تیمهای بزرگ پایتخت است:
«از استقلال، پرسپولیس، سپاهان، حتی تراکتور پیشنهاد داشتم. واسیلی گوجا گفته بود اگر تهامی بیاید، تراکتور را قهرمان میکنم. اما نرفتم؛ چون میگفتم اگر من بروم، فوتبال خوزستان چه میشود؟ مردم چه کنند؟»
در جهانی که روزبهروز حرفهایتر و تجاریتر میشود، تصمیم تهامی بیشتر شبیه یک قهرمان رمان است تا بازیکنی که به دنبال رشد مالی و شخصی باشد.
او با بغض میگوید که تعصب و غیرت اجازه نداد خوزستان را ترک کند و حالا در حسرت همان سالها، بدون هیچ تکیهگاهی زندگی میگذراند.
غفلتِ سیستم ورزشی؛ خیانت به سرمایه انسانی
تهامی نه تنها از عدم حمایت مالی گلایه دارد، بلکه از نادیده گرفتهشدنش توسط مدیران فعلی فوتبال خوزستان انتقاد میکند:
«به من میگفتند پرچمدار فوتبال خوزستان. حالا من باید در خانه بمانم؟ نه سمتی، نه احترامی، نه پاداشی. حتی همان وعدههایی که بعد از صعود به جام جهانی دادند، مثل زمین و ماشین، هرگز تحقق نیافت. صداوسیما گفت پاداش دادند، اما من چیزی ندیدم. حتی شامپو هم به من نرسید!»
تهامی صراحتاً میگوید که برخی مدیران مانند نصیرزاده و گرشاسبی که همشهری او نیز بودند، حق او را خوردند و جایگاهاش را از بین بردند.
در حالی که سالها قبل با نگاه مثبت و حمایتی مدیرانی مانند سعید آذری توانسته بود فعالیتی محدود اما مؤثر در فولاد داشته باشد.
غرور مردمی، تنهایی رسمی
در میان همه گلایهها، یک موضوع لبخند به لب تهامی میآورد: عشق مردم. او میگوید:
«از نوجوان تا پیرزن وقتی مرا میبینند، میگویند: تهامی، یادت نمیره. با من عکس میگیرند، محبت دارند. مردم یادشان هست من از چه پیشنهادهایی گذشتم. این عزت را هیچ مقامی به من نداد، مردم به من دادند.»
تهامی به روشنی، خط فاصل بین «یاد مردم» و «فراموشی مسئولان» را ترسیم میکند. او نه به دنبال منصب و قدرت است، نه درآمد هنگفت؛ فقط احترام و یادآوری سادهای از تلاشهایش را میخواهد.
وصیت تلخ یک فوتبالیست مردمی
در پایان، ابراهیم تهامی جملهای میگوید که مثل پتک بر ذهن شنونده فرود میآید:
«وصیت کردهام هیچ مسئولی به ختم من نیاید. وقتی رضا احدی رفت، با دسته گل آمدند. دسته گل به چه درد مرده میخورد؟! بیفایده است. اگر مرا دوست دارند، حالا کمک کنند، نه وقتی زیر خاک باشم.»
آیا گوش شنوایی هست؟
تهامی در این گفتوگو نه از سر دلسردی بلکه با دلی پر از درد حرف زده است؛ دردی که نه فقط شخصی، بلکه اجتماعی است.
اینکه چرا قهرمانان ما، بعد از سالها افتخارآفرینی، باید در سکوت، بیماری و بیتوجهی به فراموشی سپرده شوند؟
آیا مسئولان ورزش استان خوزستان، صدای این ستاره خاموش را خواهند شنید؟
آیا تهامی، دوباره در میانه میدان فوتبال دیده خواهد شد؟ یا قرار است این قصه هم به لیست بلند قهرمانان مظلوم وطن افزوده شود؟
سوالات متداول:
1. ابراهیم تهامی کیست و چرا معروف شد؟
ابراهیم تهامی یکی از بازیکنان مؤثر تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۷۰ بود که در بازی تاریخی ایران–استرالیا برای صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ نقش کلیدی داشت.
2. چرا ابراهیم تهامی از فوتبال کنارهگیری کرده است؟
او پس از سالها فعالیت، به دلیل بیتوجهی مسئولان خوزستان، قطع حقوق و بیمه، و نبود حمایت، ۲۴ سال است که در خانهنشینی به سر میبرد.
3. آیا تهامی از مسئولان ورزشی گلایه دارد؟
بله. او به شدت از مدیران فوتبال استان خوزستان، از جمله نصیرزاده و گرشاسبی گلایه دارد که بدون دلیل حمایتها را قطع کردهاند.
4. چرا تهامی وصیت کرده که هیچ مسئولی در مراسم ختم او شرکت نکند؟
او معتقد است که عزت و احترام باید در زمان حیات افراد حفظ شود و حضور بعد از مرگ مسئولان برای او ارزشی ندارد.
5. آیا تهامی پیشنهادهایی از تیمهای بزرگ ایران داشته است؟
بله. او از تیمهایی مانند استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور پیشنهاد داشت اما به خاطر وفاداری به خوزستان، همه را رد کرد.
6. وضعیت مالی تهامی در حال حاضر چگونه است؟
او بدون شغل ثابت و درآمد مشخص زندگی میکند و هزینههای همسر بیمار خود را با کمک دوستان و خیرین تأمین میکند.
7. آیا تهامی هنوز میان مردم محبوب است؟
بله. او میگوید که عشق مردم را با هیچ چیزی عوض نمیکند و هنوز مردم با او عکس میگیرند و احترام زیادی قائلاند.
8. آیا تهامی از فدراسیون فوتبال طلبی دارد؟
بله. او اشاره میکند که وعدههایی مانند پاداش صعود به جام جهانی و اهدای زمین داده شد اما هیچکدام عملی نشد.
9. تهامی چه نقشی در فوتبال خوزستان ایفا میکرد؟
او در سالهای اخیر مشاور فنی بود و از زمینهای خاکی استعدادها را کشف میکرد اما این فرصت نیز از او گرفته شد.
10. آیا تهامی از تصمیماتش در گذشته پشیمان است؟
او هرچند گاه با بغض از فرصتهای از دسترفته میگوید، اما تأکید دارد که غیرت، تعصب و شرافت مهمترین اصولش بودند.
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها