خیلی ها عاشق فیلمهای پرهیجان و پیچیده ان، ولی آیا تا حالا به این فکر کردی که چرا بعضی از سریال ها، مغزت رو بازی میده؟!
پایتخت پول یا همون La Casa de Papel یه سریال پر از پیچیدگیهای روانشناسی، نمادگرایی و رمز و رازهای مخفیست.
در این مقاله میخوایم ۳ تا راز شوکه کننده رو برات فاش کنیم که هیچ کس تا حالا در موردش حرف نزده!
آماده هستی مغزت به دوتا نیم کره تقسیم بشه؟ 😎
۱. راز اول: ماسک دالی – یه نماد از انقلاب! 🎭
آیا میدونستی ماسکهایی که اعضای تیم «پایتخت پول» میزنن، یه پیامی عمیقتر از ظاهرشون دارن؟!
ماسک دالی، از نقاش معروف سالوادور دالی الهام گرفته شده، اما این فقط یه طرح ساده نیست.
دالی خودش یه هنرمند شورشی و ضدسیستم بود که مخالف دیکتاتوریها و حکومتهای سرکوبگر بود.
این ماسک در واقع یه نماد انقلاب و مخالفت با سیستمهای قدرتمداره.
حتی توی خیلی از جنبشهای آزادیخواهانه و اعتراضات ضدسرمایهداری هم از همین ماسک استفاده شده!
یعنی این سریال از یه نماد هنری استفاده کرده که معانی سیاسی داره و مردم ازش برای بیان مخالفتهای اجتماعی خودشون استفاده میکنن.
چیزی که فکرش رو نمیکردی، درسته؟
اما چرا این نماد انقدر جذابه؟
زیرا دالی نه تنها یه نقاش بزرگ بود، بلکه با آثارش از قدرتهای سیاسی سرکوبگر انتقاد میکرد.
انتخاب این ماسک در «پایتخت پول» نماد جدی از انقلاب علیه سیستمهای فاسد و قدرتهای پولسازه.
این یه ترفند عمیق بود که سازندگان سریال به خوبی ازش استفاده کردن تا پیام اجتماعی خودشون رو از این طریق به مخاطب برسونن.
۲. راز دوم: پایان سریال از اول مشخص بود! 😳
خیلیا فکر میکنن که داستان سریال به مرور و با توجه به واکنشها پیش میره، ولی حقیقت اینه که سازندهها از اول تمام اتفاقات سریال رو طراحی کرده بودن!
یعنی چیزی که تو به عنوان یک بیننده نمیبینی، اینه که تمام جزئیات داستان، از جمله روابط شخصیتها و حتی سرنوشت پروفسور، از قبل تعیین شده بودن.
این یعنی که شما توی دنیای سریال با یه نقشه دقیق روبهرو هستید، نه یک سری حوادث اتفاقی!
اینکه فکر میکنی در هر لحظه اتفاقات به طور غیرمنتظره تغییر میکنه، در واقع یه طراحی استراتژیکه تا تو رو بیشتر درگیر کنه.
این نکته، مغزت رو قفل میکنه، نه؟
نکته جالب دیگه اینه که سازندگان این سریال از تکنیکهای روانشناسی برای جلب توجه مخاطب استفاده کرده بودن.
در واقع، طراحی دقیق شخصیتها و روابط اونها به شکلی بوده که بیننده نتونه از همون ابتدا حدس بزنه چه اتفاقی قراره بیفته.
همه چیز از پیش طراحی شده بود، ولی طوری که به نظر میاد طبیعی و بینظیره.
این یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این سریاله که در کمتر سریالی پیدا میشه.
۳. راز سوم: اشتباهی که هیچکس نفهمید! 🤯
این یکی رو که هیچکس ندید! توی فصل ۱، وقتی پروفسور با پلیس تماس میگیره، از یه تلفن عمومی استفاده میکنه.
اما اینجا یه مشکل بزرگ وجود داره: این تلفن اصلاً وجود نداره!
تلفنی که توی سریال نشون میده، یه لوکیشن کاملاً ساختگیه!
خیلیها میگن این یه اشتباه ساده بوده، ولی واقعیت اینه که به احتمال زیاد یه ترفند عمدی بوده که ساختهها میخواستن ببینن بینندهها چقدر دقیق هستن و چقدر به جزئیات توجه میکنن.
شاید در نگاه اول این یه اشتباه کوچک به نظر برسه، ولی همین اشتباه میتونه کل نگاه شما به سریال رو تغییر بده!
آیا این یه اشتباه بوده یا شاید یه تاکتیک کاملاً هوشمندانه؟
این اشتباه عمدی میتونه یه شوک بزرگ به بیننده وارد کنه و در عین حال باعث بشه که بیشتر به جزئیات دقت کنه.
شاید هدف این بوده که تا حدی اطمینان پیدا کنن که بینندهها چقدر دقیق و هوشمندانه سریال رو دنبال میکنن. این جزئیات، نه فقط برای سریال جذابه، بلکه برای بحث و گفتگوهای بین تماشاگران هم فوقالعاده جالبه!
نظرتون چیه؟ 🤔
حالا که رازهای پشت سریال «پایتخت پول» رو بدونید، میتونید دید متفاوتی نسبت به این سریال پیدا کنید.
شاید دفعه بعد که سریال رو میبینید، به جزئیات بیشتری دقت کنید و بفهمید چطور این ترفندها برای جلب توجه شما استفاده میشده.
نظر شما چیه؟ آیا راز چهارمی هم هست که ما نگفتیم؟
منتظر نظرات شما در کامنتها هستیم! 📲👇
سوالات مرتبط:
- آیا سریالهای دیگه هم از نمادگرایی استفاده میکنن؟
- چطور سریالهای پیچیده مثل پایتخت پول مغز رو به بازی میگیرن؟
- چه سریالهایی مشابه پایتخت پول برای تماشای بعدی پیشنهاد میدید؟
اگه این مقاله رو دوست داشتی، با آناژورنال همراه باش تا مقالههای مشابه رو بخونی و بیشتر با رازهای سینما آشنا بشی!
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها